ادیان ومذاهب جمع آور: حسین توفیق
با پیشرفت دانش، معلوم شده است که دربارههیچ یک از پدیده هاى جهان نمى توان تعریف کاملى ارائه داد. تعریف باید جامع و مانعباشد؛ یعنى همه موارد خودى را دربرگیرد و همه موارد بیگانه را بیرون کند. در گذشتهتصور مى شد ارائه تعریف جامع و مانع امکان دارد، اما اکنون روشن شده است که هیچتعریفى جامع و مانع نیست و تعریفها برخى از جوانب موضوعات را نشان مى دهند.
بعضى موضوعات آسانتر و بعضى دشوارتر تعریف مىشوند. یکى از موضوعاتى که به سختى تعریف مى شوند، دین است. علت این امر تنوع بسیارزیاد ادیان در جوامع بشرى است. دانشمندان براى پیدا کردن یک یا چند وجه اشتراک درتعریف ادیان کوشیده اند، ولى کارشان به جایى نرسیده است. این امر موجب شده است کهتعریفهاى بى شمارى براى دین ارائه شود که هیچ کدام از آنها جامع و مانع نیست. برخىگفته اند دین به معناى اعتقاد به یک امر قدسى است و برخى آن را ایمان به موجوداتروحانى دانسته اند. گروهى دیگر گفته اند دین عبارت است از ایمان به یک یا چندنیروى فوق بشرى که شایسته اطاعت و عبادت هستند.
مذهب در گذشته به مکتبهاى فکرى درون یک دین(مانند مذاهب چهارگانه یا پنجگانه فقه اسلامى ) اطلاق مى شد. در مغرب زمین، واژه Religion» به معناى مکتبهاى درون یک دین و به معناى خود دین به کار مى رودو حدود نیم قرن است که متجددان کشور ما تحت تاءثیر این موضوع، کلمه مذهب» را بههر معنا استعمال مى کنند.
در این نوشته واژه دین» و ادیان» در موردهمه آیینها، اعم از صحیح، منسوخ، محرف و جعلى به کار مى رود، همان طور که خداىمتعال به کافران فرموده است : لکم دینکم ولى دین» (کافرون : 6).
ملت در لغت به معناى روش و آیین است و اصطلاحابه مجموعه ادیان توحیدى اطلاق مى شود. در علم کلام اسلامى به پیروان ادیان توحیدىملیین مى گویند و هر گاهم یکى از اهل کتاب مسلمان شود؛ سپس از اسلام برگردد، مرتدملى نامیده مى شود. همچنین علماى اسلام واژه ملت» را اختصاصا براى اسلام به کارمى برند. حدود یک قرن است که کلمه ملت» در زبان فارسى به معناى توده مردماستعمال مى شود و این کاربرد احتمالا از کشور ترکیه به ایران سرایت کرده است.
شریعت معمولا به معناى احکام و قوانین آسمانىاست و گاهى به معناى دین به کار مى رود.
دین از نظر جامعه شناسان
اگر دین را با چیزى مانند پزشکى مقایسه کنیم،حکم خواهیم کرد که دین یک امر اجتماعى است و پزشکى یک موضوع فردى. البته به سببارتباط محکم و متقابل فرد و اجتماع، مى توان هر موضوع فردى را اجتماعى و هر موضوعاجتماعى را فردى نیز نامید. جامعه شناسان دین را یک نهاد اجتماعى مى دانند و بههمین دلیل، درباره آن بحث مى کنند، ولى پزشکى یک نهاد نیست و جامعه شناسان با آنکارى ندارند.
رویکرد جامعه شناسان به مبحث دین رویکردى علمىاست. علوم در گذشته به ماوراءالطبیعه وابسته بودند و همین وابستگى موجب پدید آمدنرشته هایى مانند علوم غریبه و مانع پدید آمدن رشته هایى چون جامعه شناسى مى شد.علوم غریبه (مثلا کیمیاگرى ) قابل تبیین نبود و صرفا شیوه هایى را پیشنهاد مى کردو مدعى مى شد که به نتیجه معینى مى انجامد. در فضاى فکرى قدیم که رازورى حاکم بود،علم جامعه شناسى که به توضیح پدیده ها مى پردازد، جایى نداشت. از اواخر قرون وسطى،زمزمه جدایى علم از ماوراءالطبیعه پیدا شد و به تدریج این شیوه پا گرفت و از مغربزمین به سراسر جهان سرایت کرد.
از این رو، دور از انتظار نیست که جامعه شناسانهنگام سخن گفتن درباره دین، کارى به جنبه آسمانى آن نداشته باشند و آن را ساختهذهن بشر و تکامل یافته جادو بدانند که براى تاءمین نیازهاى معیشتى ساخته شده است ؛زیرا دیدگاه علمى هر چیز را از آسمان فرو مى کشد و آن را تشریح و تبیین مى کند.
به نظر جامعه شناسان، دین، دست کم در مراحلنخستین خود، سخت به جادوى ابتدایى مى ماند؛ به این معنا که جادوگر و دیندار، هر دومى کوشند تا با تدبیرى هستى را بر سر مهر آورند و آسایش خود را تاءمین کنند. پس هردو ندا در مى دهند و از نیروهاى مطلوب خود یارى مى جویند؛ با این تفاوت که اولىنیروهاى یارى رسان و راحت بخش را در طبیعت مى داند، ولى دومى آنها را در ماوراىطبیعت مى جوید. تفاوت دیگر اینکه اولى براى دست یافتن به نیروهاى دور دست غیرطبیعى، راهى جز تضرع نمى یابد. جادوگر بر نیروهاى طبیعى عمل مى کند و آنها را بههمراهى مى خواند، اما دیندار از نیروهاى غیرطبیعى مى خواهد که او را در مقابلنیروهاى طبیعى دریابند. جادوگر شى ء مورد عمل خود، آمرانه مى گوید: یار من باش!»، دیندار صرفا استرحام مى کند.
مراحل دین
دین مانند هر پدیده دیگر رو به تکامل بوده است ودانشمندان با پیروان ادیان در این نظر موافقند؛ جز اینکه دینداران مراحل دین رامانند کلاسهاى درس رو به تکامل مى دانند، ولى دانشمندان مى گویند دین از جادو وپرستش طبیعت و شرک به مرحله توحید رسیده است. هم اکنون گونه هایى از ادیان اولیهدر نقاط دور افتاده جهان وجود دارد و پژوهشگران براى تحقیق در مراحل دین، آنها رامورد توجه قرار مى دهند.
فایده تاریخ ادیان
نخستین انگیزه مطالعه و بررسى هر موضوعى ىحس کنجکاوى است و به همین دلیل، دانشمندان هنگام تحقیق درباره پدیده ها، ارزشاقتصادى یا سایر منافع مادى را در نظر نمى گیرند و تنها پس از به نتیجه رسیدنتحقیق است که منافع اقتصادى مورد توجه قرار مى گیرد. تشویق و همکارى دولتها درچنین مواردى نیز به امید حصول نتیجه مادى است. خود دانشمندان با شور و هیجان بهتحقیق مى پردازد، در حالى که نمى دانند موضوع مورد بحث آنان به نتیجه مى رسد یانه.
کسانى هم که در تاریخ ادیان مطالعه مى کنند تااز آن براى رشته هاى دیگر علوم انسانى سود بجویند؛ زیرا رشته هاى علوم به یکدیگرپیوند دارند و این پیوند میان رشته هاى مشابه بیشتر است. دین به عنوان پدیده اى کههیچ گاه از انسان جدا نشده، براى پژوهشگران اهمیت فراوانى دارد. در این هنگام،تاءثیر شگفت آور دین در زندگى بشر و نقش آن در رشد و شکوفایى علم و هنر روشن مىشود.
فایده دیگر مطالعه تاریخ ادیان، بهره بردن از آندر برقرارى ارتباط با افراد و جوامع گوناگون است. از این رو، دولتهاى بزرگ براىتحمیل سیطره خود بر دولتهاى کوچک، به سراغ خاور شناسان مى روند و از آگاهیهاى آناندر باب روحیات و باورهاى ملتها استفاده مى کنند.
تحقیق در تاریخ ادیان براى دینداران سود معنوىدارد و به باورهاى دینى ایشان عمق مى بخشد. آنان در بحث خود، کژیها و نابهنجاریهاىادیان رقیب را جستجو مى کنند و در صددند درستى دین موروثى و مقبول خویش را ثابتکنند.
همچنین در این رشته، فهم درست اعتقادات دینىملتها میسر گردد و تنها پس از آن مى توان راه راست را به آنان نشان داد و کاستیهاىآن ادیان را تفهیم کرد.
دسته بندى ادیان
ادیان را مى توان از جنبه هاى گوناگون دسته بندىکرد:
ادیان ابتدایى (مانند آنچه میان اقوام ابتدایىدیده مى شود)، ادیان قدیم (مانند آیینهاى منقرض شده خاورمیانه ) و ادیان پیشرفته(مانند ادیان بزرگ کنونى ).
ادیان ساده (مانند آنیمیسم، توتیسم و فتیشیسم )،ادیان فلسفى (مانند هندوئیسم، بودیسم و آیین کنفوسیوس ) و ادیان وحیانى (مانندزردشتى گرى، یهودیت، مسیحیت و اسلام ).
ادیان غیر توحیدى (مانند هندوئیسم، بودیسم وشینتو) و ادیان توحیدى (مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام ).
ادیان سامى (مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام )،ادیان آریایى (مانند ادیان ایران باستان، هندوستان، روم و یونان قدیم ) و ادیانخاور دور (مانند آیین کنفوسیوس، تاتوئیسم و شینتو).
ادیان شرقى (مانند هندوئیسم، بودیسم و شینتو) وادیان غربى (مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام ).
دسته بندیهاى دیگرى نیز در منابع دین شناسى وجوددارد.
کتابنامه
1. الیاده، میرچا، اسطوره، رویا، راز، ترجمهرویا منجم، تهران : انتشارات فکر روز، 1375.
2. الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، ترجمهجلال ستارى، تهران : انتشارات سروش، 1372.
3. الیاده، میرچا (ویراستار)، فرهنگ و دین،ترجمه هیاءت مترجمان، تهران : طرح نو، 1374.
4. حکمت، على اصغر، تاریخ ادیان، تهران :انتشارات ابن سینا، 1345.
5. زرین کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران: انتشارات سروش، 1357.
6. کریشنان، رادا، ادیان شرق و فکر غرب، ترجمهرضازاده شفق، تهران : انتشارات دانشگاه تهران : 1344.
7. کریشنان، رادها، مذهب در شرق و غرب، ترجمهفریدون گرگانى، تهران : سازمان کتابهاى جیبى، 1344.
8. گئر، جوزف، حکمت ادیان، ترجمه و تاءلیف محمدحجازى، تهران : کتابخانه ابن سینا، 1337.
9. گئر، جوزف، سرگذشت دینهاى بزرگ، ترجمه ایرجپزشک نیا، تهران : نشر اندیشه، 1352.
10. مصطفوى، على اصغر، اسطوره قربانى، تهران :انتشارات بامداد، 1369.
11. ناس، جان بى.، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علىاصغر حکمت، تهران : انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1370.
منابع:
1. کتاب آشنایی با ادیان بزرگ نوشته حسینتوفیقی
کنفوسیوسیسم
مذهب به آنمعنا که از مذهب مراد میشود نیست. کنفوسیوسیسم بیش از آنکه مذهبی آن جهانی بودهباشد آیینی مربوط به این جهان است. آیین کنفوسیوس را، که گاه چون یک فلسفه و گاهچون یک دین تلقی میشود، میتوان انسان باوری، همه شمولی دانست که خدا را نه انکارمیکند و نه سبک میشمرد».
کنفوسیوسیسمبیش از هر چیز یک سبک زندگی است، سبکی از زندگی که هدفش رسیدن سرزمین آبا و اجدادیبه حداکثر رفاه و سعادت و به سامان کردن زندگی خانوادگی و فردی است. در نزد چینیانکنفوسیوس نه تنها مردی حکیم وفرزانه است بلکه انسانی کامل و دارای قلب سلیم وسرمشق شرافت و بزرگواری شمرده میشود. اخلاق شریف او خود مبین و نماینده دو قاعدهانتظام و تناسب است که مبنا و پایه تعالیم او قرار دارد». از این رو پیش از هر چیزباید به این نکته مهم پرداخت که کنفوسیوس که بود.
کنفوسیوستاریخی
کنفوسیوسمبدع آیین کنفوسیوسیم نیست چرا که کنفوسیوسیسم ریشه در گنجینه غنی اما فردی تجربهامر قدرسی ندارد به این معنا، کنفوسیوس واجد تفاوتی معنا دارد با بودا و عیسی وزرتشت است. کنفوسیوس گردآورنده سنت حکیمانه ولی بسیار باستانی است که ریشههایش بهپادشاهان فرزانه عهد باستان میرسد. کنفوسیوسیسم پاسداری از سنت است.کنفوسیوس پیروسنتی است که تاریخنویسان چینی از آن به عنوان جو-جیا (Ju- Chia)یا "سنت حکیمانه" نام میبرند و این سنتی است که نسب از آرا و افکارپادشاهان فرزانه چینی میبرد.
بزرگترینمنبع موجود درباره کنفوسیوس کتاب آنالکت» است که مجموعهای از سخنان وی است.منابع چنین ذکر میکنند که کنفوسیوس در خانوادهای فقیر و شریف در شهر چو-فو (chu- fu) در ولایت لو در استان شانتونگ متولد شد. او در عصری به دنیا آمدکه شاهان ژوئو بر اثر فشار هجومهای مداوم وحشیان آسیای مرکزی ضعیف شده بودند وقدرت واقعی در دست اربابان فئودال بود و در عین حال نظام اخلاقی دچار فروپاشی کاملشده بود. گفته میشود که نیاکان کنفوسیوس از اشراف قدیم ناحیه بودند که پس ازانقلاب وشورش رخ داده در ایالت سونگ از آنجا فرار کرده بودند و به ایالت لو آمدهبودند.
مورخین تاریخاحتمالی تولد او را سال 551 ق.م یعنی سال بیست و دوم حکومت امیر شیانگ از سلسله لومیدانند. به طور سنتی او را متولد روز بیستو هفتم از ماه هشتم قمری میدانند.کنفوسیوس در سه سالگی پدر را از دست داد و ش در تنگدستی زندگی را گذرانید.در 19 سالگی ازدواج کرد و از پانزده سالگی زندگی را به کلی صرف آموختن کرد. بسیاردلباخته شعر و ادب باستانی چین بود. او همچنین محقق موسیقی باستانی چین بود و وقتزیادی را صرف آموختن فنکلاسیک موسیقی چین کرد.
مهارتکنفوسیوس در شش فن- مراسم مذهبی، موسیقی، کمانگیری، ارابهرانی، خوشنویسی وحساب- و آشنایی او با سنتهای کهن، به ویژه شاعری و تاریخ- او را قادر ساخت که در سیسالگی حرفه آموزگاری درخشان را آغاز کند». در آسیای شرقی سالروز تولد او را بهعنوان روز معلم جشن میگیرند و فیالحقیقه نیز او نخستین معلم برجسته چین است کهخواهان نظام آموزش همگانی شد. در 50 سالگی در دستگاه حکومت لو وزارت داشت و بهمقام وزیر اعظم نیز رسید اما در رقابتهای درونی دربار شکست خورد و محترمانه عزلشد.
از پنجاهوپنجسالگی تا شصتوهفتسالگی به همراه تنی چند از شاگردان در اقصی نقاط چین گشت تاپادشاهی را بیابد که بتواند در مقام وزارت به او خدمت کند اما موفق نشد. در شصت وهشتسالگی به لو برگشت در این هنگام به خاطر گردشش در چین شاگردان بیشمار در تمامیچین داشت بقیه عمر را به نوشتن و آموزش پرداخت و در سال 479 پیش از میلاد در 72سالگی درگذشت و بیش از سه هزار شاگرد ثابتقدم و 72 استاد تمام تربیت کرد که راهاو را پس از او ادامه دادند.
منابع:
1- آیینهایکنفوسیوس، رائو و بودا، ترجمه غلامرضا شیخزینالدین
2- تاریخجامع ایران، جان مابین
درباره این سایت